جرّاحی و جرّاحان در ایران پیش از اسلام
در ایران باستان به جراح و کلاً کسانی که روش درمان آنها مبتنی بر استفاده از کارد و بریدن بخشی از زخم یا بدن انسان بود (در کنار دو گروه دیگر از پزشکان دورهی ایران باستان، کاردپزشک گفته میشد (در اوستایی-karato baesaza). (1) این واژه از تحول واژگانی و معنایی فعل –karǝt اوستایی به معنای بریدن (2) و –baesaza اوستایی به معنای پزشک (3) پدید آمده است. از واژهی karǝto اوستایی هم فعل بریدن و تکهتکه کردن و جراحی کردن (4) و هم واژهی کارد (5) پدید آمده است. در بسیاری از زبانهای هند و اروپایی نیز این ریشه وجود داشته و فعل بریدن عموماً از صورت تغییر شکل یافتهی آن به وجود آمده است. (6) در زبان پهلوی، فعل karinidan/ karinitan به معنای جراحی کردن به کار رفته است. (7)
سابقهی جراحی و شکافتن بدن انسان برای معالجه در تمدنهای مجاور تمدن ایران و دیگر تمدنهایی که به نوعی با ایران پیوند داشتهاند، به دوران پیش از تاریخ باز میگردد. اسناد متعددی از عمل جراحی در آن دوره وجود دارد. در مصر، جراحی شایع و کاملاً شناخته شده بود. (8) در بینالنهرین، با استناد به قوانینی که در قانون نامهی حمورابی (حمورابی ششمین پادشاه از اولین سلسلهی پادشاهان باستانی بابِل، حکـ: احتمالاً از اوایل هزارهی سوم تا اواسط هزارهی دوم پیش از میلاد) دربارهی دستمزد جراح و نیز جریمهی اشتباه او وجود دارد، (9) رواج این نوع درمان در هزارهی دوم پیش از میلاد تأیید میشود. در ایران، کهنترین گزارش دربارهی عمل جراحی به دورهی پیش از تاریخ برمیگردد. این عمل ظاهراً در شهر سوخته در سیستان انجام شده است. (10) دیگر دانستههای ما دربارهی جراحی در ایران پیش از اسلام، که در نوع خود مفصّلترین گزارش نیز به حساب میآید، عباراتی از اوستا دربارهی آزمودن جراحان و دستمزد آنان است. بر اساس فرگرد (بخش) هفتم وندیداد (بند 38-49)، جراحان زردشتی میبایست دانستههای خود را سه بار بر روی دیوپرستان (کافران) آزمایش میکردند و در صورت موفقیت میتوانستند زردشتیان را جراحی کنند و اگر در این مراحل سهگانه، بیمار درمیگذشت، جراحان از جراحی کردن محروم میشدند. در همین فرگرد، از سه دسته پزشک صحبت شده است: آنان که با کلام ایزدی بیماران را درمان میکنند، آنان که با گیاه درمان میکنند و آنان که با کارد درمان میکنند. میان اینها، گروه نخست اهمیت بیشتری دارند. دلیل اینکه گروه سوم چنین اهمیتی ندارد، احتمالاً ممانعتهای دین زردشتی برای خونریزی است، زیرا خون از جمله آلایندههایی است که در صورت تماس اشخاص با آن، مسائل و احکام مختلف دینی پدید میآید. (11) همچنین، جراحان با توجه به جایگاه افراد در خانواده، روستا یا کشور دستمزد متفاوتی دریافت میکردند. (12)
یکی از نادرترین اعمال جراحی در ایران پیش از اسلام، چگونگی زاده شدن رستم است که در شاهنامهی فردوسی (13) گزارش شده است. بر اساس آن، به هنگام زاده شدن رستم، پزشک معالج ابتدا مادر او را با خوراندن می(= دارو) بیهوش میکند، سپس پهلوی مادر را میشکافد و بچه را به دنیا میآورد و بعد محل زخم را میدوزد.
در برخی متون نظم و نثرِ ایران دورهی اسلامی (14) از واژهی «دستکار» به معنای جراح استفاده شده است. واژهی دستکار در متون ایران پیش از اسلام نیز به کار رفته است؛ (15) اما نه در معنای جراح و جراحی، بلکه در معنای کارِ دست و صنعت. احتمالاً دستکار در معنای جراح، ترجمهی «عملالید» عربی است. (16)
پینوشتها:
1.ر. ک. بارتولومه (Bartholomae)، ستون 454؛ در پهلوی kārt/d bezeŠk «وندیداد پهلوی» (Pahlavi vendidad)، فرگرد 7، بند 44.
2. ر. ک. بارتولومه، ستون 452؛ قس فعل krit سنسکریت به معنای بریدن در مونیر- ویلیامز (Monier- williams)، ص 304.
3. برای آگاهی از تحول ریشه شناختی این واژه ر. ک. بخش پیشین کتاب (پزشکی)، فصل 1.
4. ر. ک. بارتولومه، همان جا.
5. چاقو؛ ر. ک. هرن (Horn)، ص 185، ذیل "kārd".
6. برای آگاهی از تطور این واژه در برخی زبانهای هند و اروپایی ر. ک. والده (walde)، ج2، ص 577-579.
7. ر. ک. «وندیداد پهلوی»، فردگرد 7، بند 37-41.
8. برای بررسی پیشینهی جراحی در این سرزمین ر. ک. ماینو (Majno)، ص 69-139.
9. برای آگاهی از متن این قوانین ر. ک. حمورابی، ج2، ص 79-81؛ برای گزارشی از وجود جراحی در دورهی حمورابی ر. ک. همان، ج1، ص 416-420.
10. ر. ک. جنیدی، ص 192-194.
11. دربارهی احکام مربوط به خون، از جمله ر. ک. وندیداد، فرگرد 6، بند 8-35.
12. ر. ک. بخش پزشکی همین کتاب، فصل 2.
13. فردوسی، ج1، ص 238-239.
14. برای نمونه از متون نظم ر. ک. ازرقی هروی، ص 14، بیت 329؛ برای نمونه از متون نثر ر. ک. جرجانی، ص 312.
15. ر. ک. نیبرگ (Nyberg)، بخش 2، ص 59، ذیل "dast-kārēh".
16. ر. ک. محقق، ص 359-360.
ابوبکربن اسماعیل ازرقی هروی، دیوان، چاپ سعید نفیسی، تهران 1336 ش.
اسماعیل بن حسن جرجانی، کتاب الاغراض الطیبة و المباحث العلائیة، عکس نسخهی مکتوب در سال 789 هجری محفوظ در کتابخانهی مرکزی دانشگاه تهران، تهران 1345ش.
فریدون جنیدی، حقوق بشر در جهان امروز و حقوق جهان در ایران باستان، تهران 1378 ش.
ابوالقاسم فردوسی، شاهنامهی فردوسی، ج1، چاپ برتلس، مسکو 1963.
مهدی محقق، مجموعهی متون و مقالات در تاریخ و اخلاق در پزشکی در اسلام و ایران، مقالهی 12: «آگاهیهایی دربارهی جراح و جراحی در اسلام»، تهران 1374 ش.
Avesta, Avesta: the sacred books of the parsis, ed.karly F. Geldner, Stuttgart 1886-1896, repr. Tehran 2003.
Christian Bartholomae, Altiranisches Wörterbuch, Strasbourg 1904, repr. Berlin 1961.
Hammurabi, king of Babylionia, The Babylonian laws, edited with translation and commentary by G. R. Driver and John c. Miles, oxford 1968.
Paul Horn, Grundriss der neupersischenEtymologie, Strasbourg 1893, repr, Hildesheim 1988.
Guido Majno, The healing hand: man and wound in the ancient world, London 1991.
Monier Monier- Williams, A Sanskrit- English dictionalry, ed. E. Leumann et al., oxford 1979.
Henrick Samuel Nyberg A manual of Pahlavi, Wiesbaden 1964-1974.
Pahlavi vendidâd (zand-î Jvît- dêv- dât), transliteration and translation in English by Behramgore T. Anklesaria, ed. Dinshah D. kapadi, Bombay 1949.
Alois walde, Vergleichendes Wörterbuch der indogermanischen sprachen, vol. 2, ed. Julius pokorny, Berlin 1927.
اسمیت، امیلی سوج ... [و دیگران]؛ (1390)، تاریخ پزشكی در ایران و تمدن اسلامی (1)، تهران: نشر كتاب مرجع، چاپ اول.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}